حسب نظر افلاطون وظیفه ی مهم مدارس ،تبدیل "بودنهای محدود" انسان به "شدن های نامحدود" است.به نظر می رسد مفهوم این سخن ارزشمند و پر معنا ، تائید وجود استعداد های فراوان اما به ظاهر پوشیده در ذات انسان هاست. از این رو، با اذعان به این مهم که " فرصت نهائی برای هر گونه تغییر و اصلاحی در آموزش و پرورش در دست ، مغز و قلب کسانی است که در مدرسه کار می کنند،مسئولیت خطیر این فرآیند را، در درجه اول متوجه خود ساخته ایم، و پرورش استعدادها و كمك به تقويت خلاقيت " را جزو اهداف رسمي و سياستهاي تعريف شده ی روشنگران قرار داده ایم.و در این مسیر:همواره در تدوين و اجراي برنامه هاي آموزشي و پرورشي باغ روشنگران از شيوه هايي استفاده کرده ایم، كه توان تفكر ، تحليل ، تحقيق ، ابتكار و خلاقيت را تقويت كند،تا زمينه ی مناسب براي خودآموزي دانش آموزان عزیزمان را فراهم نمايد.در برنامه ريزي های درسي بگونه اي عمل کرده ایم كه به دانش آموزان مجال تفكر داده شود تا به انديشيدن ترغيب شوند.تعليمات را بگونه اي قرار داده ایم كه دختر های عزیزمان، رشد فكري و قوه تجزيه وتحليل را تجربه کنند.در تنظيم محتوي و مواد درسي و تدريس از شيوه هایی كه متكي بر مشاركت فعال دانش آموزان در درس و بحث باشد استفاده نمو ده ایم. و اینگونه به آنان فرصت كافي را جهت ارائه يافته هاي خود ،یافتن راه حلهاي مختلف براي حل مسئله و شيوه هاي ابتكاري خلاقانه را داده ایم.همواره تلاش کرده ایم تا در اهدافمان درزمینه ی آموزش و پرورش " چگونه ياد گرفتن " و " چگونه فكر كردن را " جايگزين " چه ياد گرفتن " کنیم تا از این طریق بین دخترهای نازنینمان و برنامه های آموزشی و پرورشی،پیوند عاطفی برقرار نماییم.